
امامزاده سید سلطان محمد ع دیشب عزادار پدر بزرگوارش بود.
مراسم سوگواری امام هفتم بعد از نماز مغرب و عشا با قرائت کلام الله مجید در حرم فرزندش سید سلطان محمد آغاز شد و در ادامه حجت الاسلام حیدری روحانی آستان مقدس به بیان فضایل امام مظلوم و مرثیه خوانی حجت الاسلام حیدری محبوبیت امام کاظم در بین مردم را موجب حسادت بنی عباس دانست و پاکی و طهارت و حق گویی امام را موجب زندان رفتن این بزرگوار ذکر کرد.ایشان افزودند: «هارون در سال 179 هجری به بهانه زیارت بیت الله الحرام و زیارت قبر نبی اکرم(ص) وارد مدینه شد. اما هدف واقعی او به علت سعایت و بدگویی دشمنان ،دستگیری امام بود . همان روز نخست در هنگامه نماز مغرب دستور داد امام را در حرم نبوی در حین نماز دستگیر کنند. حتی اجازه ندادند امام نماز بخواند. . شبانه آقا را به بصره تبعید کرد و به عیس بن جعفر حاکم بصره دستور داد تا در زندان برایش سخت بگیرد و از او به شدت مراقبت کند. در هنگام حرکت به سوی بصره محمل دیگری آماده ساخت و آن را به سوی کوفه حرکت داد تا به افکار عمومی القا کند که امام به سوی کوفه فرستاده شده چون کوفه مرکز ثقل شیعه قلمداد می شد. و مردم بر این باور بودند که در آنجا بر امام هفتم سخت نخواهد گذشت و شرایط تلخی بر آقا تحمیل نخواهد شد. با این کار هارون توانست مسیر تصنعی برای مردمی که می خواستند آقا را بدرقه کنند ایجاد کند . در واقع همان شب آقا را به بصره بردند. این جنایت تا پایان دودمان بنی عباس به قدری اثر وضعی تلخی داشت که دیگر بعد از هارون تا پایان دودمان بنی العباس هیچ کدام موفق به زیارت بیت الله الحرام نشدند.
امام یک سال در اختیار عیس بن جعفر بود . هارون نامه نوشت که کار موسی بن جعفر را تمام کن. عیس بن جعفر در جواب نوشت در این مدت من از فرزند پیامبر چیزی جز عبادت ، مناجات و تقوی ندیدم حتی نفرینی به دودمان عباس از وی ندیدم. اصلاً دنیا برای او پشیزی نمی ارزد. من با چه ملاکی مرتکب این جنایت شوم؟ یا ازادش کن یا آزادش می کنم و یا از من تحویل بگیر.
هارون مجبور شد موسی بن جعفر را تحویل بگیرد و در اختیار فضل بن ربیع قرار داد. اما فضل نیز نتوانست امام را شکنجه دهد و منویات هارون را اجرا کند.و شرایط نسبی را برای آقا فراهم نمود.
هارون امام را به زندان فضل بن یحیی برمکی فرستاد و دستور داد به امام فشار آورد و سخت بگیرد اما فضل مؤدبانه یک اتاق از امارت خود را در اختیار امام گذاشت و از آنجا امام را زیر نظر داشت وبه غلامانش سفارش کرد از آقا دلجویی کنند. هارون با خبر شد و برآشفت و در نامه ای به فضل نوشت یا باید موسی بن جعفر را به شهادت برسانی یا از توانتقام می گیرم. فضل در پاسخ نوشت من در این مدت از فرزند پیامبر جز مناجات و سجده های طولانی چیزی ندیدم. هارون دستور داد فضل را در ملأ عام به شلاق بگیرند و خودش در نماز جمعه گفت مردم فضل اوامر مرا اجرا نکرد من او را لعن می کنم شما نیز او را لعن کنید . مردم فضل را لعن کردند .
پس از آن هارون بار دیگر فضل بن ربیع را به پیش امام فرستاد تا از ایشان دلجویی کند آقا فرمود به هارون خبر دهید هر شب و روزی که از من می گذرد از تو هم می گذرد تا زمانی که مرگ فرا رسد مرگ فقط از زیر کوخ نمی برد از زیر کاخ هم می برد تا آنکه در دادگاه عدل الهی به هم برسیم. »
ایشان سخنان پایانی خود را به بیان فضایل حضرت و مرثیه سرایی پرداخت و گفت:
«در زمان حیات نورانی اش هیچ کس به علم و بخشندگی و بزرگ طبعی اش نمیرسید بسیار اهل تضرع بود و بسیار می گفت: اللهم انی اسئلک عند الموت والتوبة قبل الموت و المغفرة بعد الموت والعفو عند الحساب
بسیار به فقرا توجه داشت و نیمه شب نا شناخته برایشان غذا می برد وفراوان قران می خواند و هر کس صدای قرائت او را می شنید به گریه می افتاد.»
در پایان مراسم مردم دوستدار خاندان عصمت و طهارت در سوگ امام هفتم خویش در جوار بارگاه فرزند مطهرش حضرت سید سلطان محمد (ع) با مداحی رضا خادمی مداح اهل بیت به سینه زنی و سوگواری پرداختند.
نظرات شما عزیزان:
Galexy 
ساعت17:00---30 خرداد 1391
سلام عزیز خوبی ؟! وبلاگ خیلی خوبی داری . مطالبش خیلی قشنگ بودند
b0o0o0o0o0o0o0o0o$s
233 
ساعت12:38---28 خرداد 1391
|